یارمهربان در عمارت نورچشمی شاه قاجار | معتبرترین کتابخانه مدرن ایران کی افتتاح شد؟
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۲۸۱۸۸
همشهری آنلاین- سمیرا باباجانپور: نخستین تلاشهای موثر برای راهاندازی کتابخانه مدرن در ایران توسط مرتضی قلیخان هدایت (صنیعالدوله) که رئیس مجلس وقت بود، شروع شد. او دستور داد تا کتابهایی درزمینهٔ حقوق خرید و جمعآوری شود. کمکم، ۲۰۲ جلد از کتابهای خطی و کمیاب «میرزا ابوالحسن جلوه» و بعدتر بیش از هزار جلد از کتابهای اهدایی احتشامالسلطنه را اضافه کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
بالاخره تلاشها در سال ۱۳۰۲ نتیجه داد و ساختمانی در ضلع شرقی باغ بهارستان، یعنی عمارت عزیزیه (عزیزالسطانی) خریداری و قسمتی از آن برای تأسیس کتابخانهای وسیعتر در نظر گرفته شد.
در حقیقت نخستین تلاشها برای راهاندازی کتابخانه مدرن ایران را باید زاده انقلاب مشروطیت و مجلس در سال ۱۲۸۵ دانست اما اتفاق اصلی سال ۱۳۰۴ رخ داد. در این سال کتابخانه مجلس بهعنوان اولین کتابخانهی دولتی و مدرن ایران بهطور رسمی افتتاح شد. سالها بعد در بهمن ۱۳۴۱، ساختمانی با کاربری چندمنظوره افتتاح شد که در حال حاضر کتابخانه مرکزی در آن قرار دارد. اکنون گنجینههای کمیاب و تاریخی از کتابهای چاپی، سربی، سنگی و خطی، نشریههای ادواری، سند ملی و بینالمللی، عکس و نقشههای تاریخی، منابع شنیداری و دیداری و ... این مرکز را به یکی از معتبرترین کتابخانههای ایران تبدیل کرده است.
کتابخانهای درعمارت نورچشمی شاه قاجارعمارت عزیزیه که در حال حاضر ساختمان فعلی کتابخانه مجلس شورای اسلامی بهعنوان نخستین کتابخانه مدرن در آن قرار دارد در دوطبقه با ایوانی زیبا و نمایی آمیخته به سبکهای سنتی و نوین معماری است. این بنا متعلق به عزیزالسلطان ملیجک مورد علاقه ناصرالدینشاه بود که بعدها به مجموعه عزیزیه معروف میشود. ملیجک یا غلامعلیخان عزیزالسلطان، پسر برادر زن ناصرالدینشاه و فرزند ملیجک اول میرزا محمدخان گروسی بود. امینه اقدس گروسی، همسر ناصرالدینشاه بچهدار نمیشد، به همین دلیل غلامعلی فرزند برادرش را پیش خود نگه داشت. غلامعلی در کودکی به دلیل شیرین زبانیاش و نجات جان ناصرالدینشاه به نورچشمی شاه قاجار تبدیل و شاه او را ملیجک ثانی خواند. او در بزرگسالی از مقربین شاه قاجار به شمار میآمد و ناصرالدینشاه لقب سردار محترم را به او داد و عجیب نبود که شاه قاجار چنین عمارت زیبایی را برای اسکان ملیجک نورچشمیاش انتخاب کند.
کد خبر 753313 برچسبها هویت شهری همشهری محله کتابخانه، کتابخوانی، کتابداریمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: هویت شهری همشهری محله کتابخانه کتابخوانی کتابداری ناصرالدین شاه شاه قاجار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۲۸۱۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن
به گزارش قدس آنلاین، پل استر یکی از نویسندگان محبوب جهان بود و آثار او به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شد. نویسندهای که بسیاری او را با شاهکارش «سهگانه نیویورک» (شهر شیشهای، ارواح و اتاق دربسته) میشناسند و من با رمانهای دلچسب «تیمبوکتو»، «سانست پارک» و «موسیقی شانس».
پل استر مثل بسیاری از نویسندگان آمریکایی علاقهمندان زیادی در ایران دارد، به طوریکه ناشرانی مانند نشر افق و چشمه، کتابهای او را با رعایت قانون کپیرایت و فاصله کمی از انتشار جهانی، در ایران ترجمه میکردند و به چاپ میرساندند.
او نخستین کتابش را در سن ۳۵سالگی و در سال ۱۹۸۲ نوشت؛ یک زندگینامه اما با روایت داستانی به نام «اختراع انزوا». دو سال بعد، سهگانه نیویورک را نوشت که سبب شد نام پل استر در محافل ادبی انگلیسیزبان مطرح شود. پس از انتشار این سهگانه، منتقدان و کتابخوانها آثارش را با جدیت بیشتری دنبال کردند.
سهگانه نیویورک، مشهورترین اثر پل استر، از سه رمان به هم پیوسته تشکیل شده است: شهر شیشهای، ارواح و اتاق دربسته؛ داستانهایی بهیاد ماندنی و اسرارآمیز که به شکلی نفسگیر، خواننده را درگیر اتفاقات خود میکنند. سه رمان کوتاه معمایی، فلسفی و کارآگاهی که شخصیت هر داستان در شهر نیویورک دچار ماجراهای عجیب و غریبی میشوند؛ اتفاقهایی که سرانجام آن جنون، سرگشتگی و بحران هویت است. این کتابها جسورانه نوشته شده و سرشار از پیچیدگیهای انسانی و عاطفی هستند.
جهان خاص «پل استر»
در ابتدا برچسب ژانر کارآگاهی را بر آثار استر گذاشتند اما با انتشار آثار دیگرش مشخص شد او نویسندهای است که جهانی مخصوص به خود دارد؛ جهانی که مهمترین مؤلفههای آن پرداختن به بحران هویت، فقر، مفهوم انزوا، شکستن فضا و زمان و تأکید او بر پدیده شانس است.
قهرمانهای کتابهای استر اغلب خود را گرفتار داستان سرنوشت یا نقشههای دیگری مییابند؛ چیزی فراتر از توان و تصورشان، چیزی که آنها را به این پرسش میرساند که
«من کیستم؟» (این ویژگی در اثر «موسیقی شانس» بسیار مشهود است) او در همه این سالها در آثارش قهرمانی خلق کرده که هر کدامشان میتواند آینهای مقابل مخاطب بگذارد و مخاطب با خواندن داستان شخصیتها به کشف خود دست پیدا کند.
اما یکی ازآثار دلچسب پل استر، رمان «تیمبوکتو»ی او است. یک داستان تمثیلی مدرن که میخواهد با بیان ساده، از معانی ژرف صحبت کند.
قهرمان داستان «تیمبوکتو» سگی به نام آقای بونز است که همراه و همدم همیشگی مردی بیخانمان از بروکلین به نام ویلی جی.کریسمس میشود. ویلی از نظر جسمانی وضعیت خوبی ندارد و همزمان با وخیمتر شدن حالش، به همراه آقای بونز به سوی بالتیمور راه میافتد. داستان سفر آنها توسط آقای بونز روایت میشود. پل استر با قرار دادن سگ به عنوان یک شخصیت داستانی، موفق شده یکی از غنیترین و هیجانانگیزترین داستانها در ادبیات آمریکا را خلق کند. این کتاب از نگاه حیوانات، دنیای انسانها را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد.
نوشتن از جزئیترین خاطرات
پل استر که در سال ۲۰۱۷ نامزد جایزه معتبر بوکر شد جزو نویسندگانی بود که ید طولانی در نوشتن آثار زندگینامهای داشت. او در آثاری مانند «اختراع انزوا»، «بخور و نمیر» و «خاطرات زمستان» با دقت و ریزبینی به بررسی جزئیترین خاطرات خودش دست زده است؛ از سرمای کف اتاق در ۶سالگی گرفته تا تجربه گرسنگی و فقر تا علاقه دیوانهوارش به بیسبال و موسیقی.
آقای نویسنده علاوه بر ورزش و موسیقی با دنیای سینما هم بیگانه نبود.
او خالق بیش از ۳۰اثر بود که از این میان چندین عنوان به فیلم تبدیل شدهاند که «موسیقی شانس» از آن جمله است.
استر خودش فیلمنامههایی نوشت که با فیلمنامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی هاروی کایتل، ویلیام هرت و جیانکارلو اسپوزیتو آغاز شد. سپس همراه وانگ بهطور مشترک دنبالهای به نام «آبی در چهره» را کارگردانی کرد.
سال ۱۹۹۸، آستر همراه کایتل، سوروینو و ریچارد ادسون فیلمنامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی دیوید تیولیس، ایرنه جاکوب و مایکل ایمپریولی بار دیگر همین وظیفه را انجام داد.
استر در مورد ورودش به دنیای فیلمسازی گفته بود: «من بیشتر یک نویسندهام. نویسندگی کار من است. فیلمسازی برای من یک راه دیگر برای قصهگویی است».
پس از کتاب «مردم حمام خون» آخرین کتاب پل آستر که با عنوان «باومگارتنر» منتشر شده، به پروفسوری میپردازد که با خاطره تلخ مرگ همسرش مبارزه میکند. استر در زمان نوشتن این رمان با بیماریاش دست و پنجه نرم میکرد و هنگام نوشتن رمان در مصاحبههایش تأکید کرده بود این رمان شاید آخرین اثرش باشد. او گفته بود: «احساس میکنم وضعیت سلامتیام آنقدر مخاطرهآمیز است که بگویم شاید این آخرین چیزی باشد که مینویسم و اگر این پایان باشد پس با این مهربانی انسانی که به عنوان نویسنده در محافل صمیمی دوستانم احاطهام کرده، باید بگویم ارزشش را داشت».